محل تبلیغات شما



حتّی به باران هم حسادت می کنم بی تو با چشم هایم ترکِ عادت می کنم بی تو وقتی تمامِ لحظه ها کوکِ حضورِ توست قطعِ امید از زنگِ ساعت می کنم بی تو صبحانه بی تو "حسرت" و عصرانه بی تو "درد"! "تنهایی"ام را شام دعوت می کنم بی تو این میزها و تیغ ها هم باورم دارند از بس که به نامت محبّت می کنم بی تو از نیمه های گمشده ترسیدم ام امّا این سیب را هم با تو قسمت می کنم بی تو کنجِ اتاقی که پُرست از خالی جایت می سوزم امّا استقامت می کنم بی تو در کافه، موسیقی و.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

×___× روزای فاک فاکـــیِ من